قلم

وب نوشت های شخصی من.

قلم

وب نوشت های شخصی من.

فاجعه

بالاخره به خاطر زحمت های فراوان عزیزان دست اندر کار نفس دریاچه ارومیه به شماره افتاد.دریاچه ای که از زمانهای قدیم و از اجداد ما به یادگار مانده بود.طبق گفته مسئولان محیط زیست اگر ماجرا اینچنین پیش برود تا پنج سال دیگر اثری از این دریاچه باقی نخواهد ماند.البته چون دوستان همیشه از اینچنین حوادثی هم برای خودشان موقعیت میسازند به احتمال زیاد مکان فعلی این دریاچه فرودگاه خواهد شد.واقعا نمیتوانم چیزی بگویم.البته چیزی هم از دست ما برنمی آید.شاید بهترین کار این باشد که بنشینیم و در این پنج سال خشک شدن این دریاچه را ببینیم.البته دولت محترمه چندین و چند طرح برای نجات دریاچه در نظر گرفته است.البته تا زمانی که دوستان به اتفاق آرا برسند و روشی را برای حل بحران انتخاب کنند فاجعه عظیم رخ خواهد داد.  

 

 

گلون گداخ آغلیاخ......اوروم گولون دولدیاخ

ایران ... اولین در دنیا

 یکی از بدترین چیزهایی که ممکن است برای هر کسی اتفاق بیافتد تصادف کردن است.آری روزانه دهها و شاید صدها تصادف ریز و کوچک در مملکت هفتاد میلیونی ما اتفاق میافتد. برخی از این تصادفها ضرر مالی به بار دارد و در اکثر موارد متاسفانه منجر به فوت راننده و شاید همراهان او میشود. آمار کشته های این تصادفات در هر سال نزدیک به 30000 نفر میرسد.ممکن است از کنار این رقم به راحتی بگذریم. ولی باید این را باور کنیم که این یک فاجعه است. البته این آمار به غیر از کسانی است که در این تصادفات معلول و فلج و به قولی نیمه انسان میشوند. در این چند مدت اخیر دو تصادف را با چشمان خودم دیدم.واقعا وحشتناک است. چند روز پیش راننده پیکانی را در ماشینش دیدم که بی جان پشت فرمان نشسته بود. واقعا وحشتناک بود. چشمانش از حدقه بیرون زده بود. دیدن چنین صحنه ای واقعا برایم دردناک بود. تفکر اینکه نزدیک به سی هزار نفر از هموطنان اینچنین میمیرند و خانه و خانواده را ترک میکنند آزار دهنده است.به نظر من باید یک فکر اساسی برای این کار کرد.شاید راه اندازی مترو در تمام شهرهای ایران مقداری به حل این مسئله کمک کند.



چرا؟

مدتیه که سوالات بیشماری ذهنم رو مشغول خودش کرده.البته این احتمال رو میدم که خیلی های دیگه هم تو ذهنشون این سوالات به وجود آمده باشه.برای مثال یکی از دوستان چند روز پیش حرف جالبی زد.حرفی که وقتی برای اولین بار شنیدم خیلی خنده دار به نظرم اومد.دوستم گفت که اگه الان تو افغانستان زندگی میکردیم حتما خوشبخت میشدیم.وقتی که این حرف رو زد اولین چیزی که به ذهنم اومد این بود که این شخص صد در صد دیوونه شده.ولی اون میگه دلایل قانع کننده ای داره و میتونه منو قانع کنه که حرفش درسته. 

بگذریم 

و اما سوالاتی که مدتیه ذهنم رو مشغول خودش کرده اینها هستند. 

۱-چرا جوان ایرانی با وجود اینکه این همه درس خونده و تلاش کرده باید به جای کار کردن روزنامه بازار کار رو بخونه؟! 

۲-چرا همیشه پدرای ما بهمون میگفتند برو درست رو بخون تا واسه خودت آدم بشی ولی خیلی ها با وجود اینکه همیشه درس خوندند باز هم نتونستند و نمیتونند به قول پدرهامون آدم بشند؟! 

۳-چرا اون دوستم که تحصیلکرده است و واسه خودش یه بیکار علاف خیلی خوبیه به این نتیجه رسیده که افغانستان از ایران بهتره؟ 

۴-چرا مردم ایران اینقدر بدبختند و نمیتونند به این نتیجه برسند که ... شده اند؟ 

۵-چرا اون اصلا دلش نمیخواد که تو دنیا آرامش وجود داشته باشه و همیشه به دنبال یه چیزهایه که اصلا بهش ربط نداره؟! 

۶-چرا امروز تیم ملی با اون همه بازیکن میلیاردی به کویت میبازه و اون موقع مربیش میاد میگه که ما قهرمان آسیا میشیم؟ 

۷-اصلا چرا ما این همه بدبختیم؟! 

۸-چرا ایران رتبه اول رو در دنیا اون هم در جست و جوی کلمه (س ک س) رو در سایت گوگل داره؟! (البته شهر قم در میان شهرهای ایران مقام اول رو داره!) 

۹-چرا بخش خبر ۲۰:۳۰ اینقدر آشغاله؟! 

و هزاران چرای دیگر که فکر میکنم اگه ادامه بدم نمیتونم جواب همین چند تا رو هم به دست بیارم!  

 

خلوت گزیده

سلام بر همه دوستان و رفیقان قدیمی و اخیرا جدید عزیز.راستش رو بخواین زیاد وقت نمیکنم که مطلبی رو خودم بنویسم و تو وبلاگ بگذارم.یعنی اصلا حالش نیست.البته به نظر من اکثر اونایی که دارند وبلاگ نویسی میکنند همشون ول معطلند و حتی ذره ای نمیتونند چیزی رو تغییر بدهند.بالاخره از اونها بگذریم.امروز قصد دارم به خاطر تولد استاد شجریان که روز اول مهر بود و البته گذشت یه آهنگ زیبا از ایشون رو تقدیمتان کنم.یک آهنگ بسیار زیبا و دلنشین از آلبوم خلوت گزیده که پیشنهاد میکنم حتما دانلودش کنین. ضمنا این آهنگ رو خودم آپلود کردم و دست اوله.

دانلود آهنگ با حجم ۱۶mb دانلود 

  

استاد محمد رضا شجریان

۸ سال دفاع مقدس داشته ایم، اقای دایی اینجا اذربایجان است

آقای دایی ! اولا بهتراست  به یاد بیاورید که کل آبا و اجدادت زبان مادریشان ترکی اذربایجانی بوده و هست ، من تعجب می‌کنم چرا همیشه میگویی زبان آذری؟ آقای با غیرت!! معلوم میشود با شستشوی مغزی شما ، برایتان القا شده که بیش از این زبان مادری خود را ترکی ندانید .اگر شاکی‌ دارید لطفا زنگی به اقوام  و خویشان خود بزنید تا شاید به یادتان بیفتد که زبان مادریتان ترکی و شما آذربایجانی هستید.

تا فراموش نکرده‌ام این را هم متذکر شووم که در قواعد و دستور زبان شیرین تر از عسل فارسی!!اگر بخواهند کسی‌ یا چیزی را به مکان یا محل خاصی‌ نسبت دهند به آخر اسم مکان یک یای نسبی‌ اضافه میکنند. هر گاه شما به یک تهرانی‌، بگویید تهری، یا به یک اصفهانی‌ بگویید اسفی،....، آنگاه حق دارید به آذربایجانی بگوئید آذری، شما که آدم با سواد و با غیرتی هستید لطفا از این به بد دقت فرمائید...

جناب با غیرت!! وقتی‌ در زمان مربیگری شما در تیم ملی‌، نتیجه آنچنانی به دست آمد و تمام فارس زبانان چه در داخل و چه در خارج از کشور یک صدا شروع به توهین و حمله‌های تبلیغاتی منفی‌ علیه شما کردند، این ما اذربایجانیها بودیم که از شما دفاع کردیم، من خود شخصاً بارها و بارها با تقبل هزینه‌های زیاد . حتی به تیوی‌های لسان جلسی که به صورت زنده با به اصطلاح کارشناسان با غیرت فارس زبان پایتخت نشین ، مصاحبه انجام میدادند و بر علیه شما صحبت میکردند،زنگ زده و از شما حمایت کردم،... حالا با توجه به فرمایشات شما !!! معلوم میشود که آنها با غیرت بوده و من بی‌ غیرت تشریف داشته ام.

غیرت کل!!! کی‌ از شما خواسته تا۱۰ تا گٔل بخوری؟؟؟وقتی‌ صحبت از فوتبال حرفه‌ای می‌زنی‌ این را هم بهتره یاد بگیری که ما هواداران تیممان به ورزشگاه نمی آییم که به تیم حریف روحیه بدهیم و تیم مقابل را تشویق کنیم، ما با حضور خود در استادیوم جوی ایجاد می‌کنیم تا علاوه بر اینکه روحیه بالایی‌ به بازیکنان تیممان بدهیم، از طرف دیگر روحیه بازیکنان حریف را تضعیف کنیم . این در تمام دنیا مرسوم است که بازیکنان تیم مقابل را هوو میکنند.



بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...